سفارش تبلیغ
صبا ویژن
اگر بردبار نیستى خود را به بردبارى وادار چه کم است کسى که خود را همانند مردمى کند و از جمله آنان نشود . [نهج البلاغه]
ورق پاره هایم
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» انسان

خداوند موجودات زیادی را خلق نموده است ، در این میان تنها به انسان این امتیاز را داده است ، که از دیگر موجودات متمایز باشد ،همین تمایز ، همین دانستن وداشتن تفکر وتکلم سبب شده ، که انسان اشرف مخلوقات لقب گیرد ،این اشرف مخلوقات گاهی کار هایی انجام می دهند که نعوذ بالله خدا در کار ش متحیر می ماند که چه کرده است ،

انسان ها همگی خودخواه ودنیا دوست هستند چه آنانی که در سطح پایین زندگی هستند ،چه آنانی که در سطح بالای زندگی ، فرقی نمی کند که در چه موقعیتی هست ، هدفش این است که حریف را از میدان بدر کند و خود در جایگاه آن قرار گیرد ، تمام این جنگ ها وکشت وکشتار هم به خاطر همین مسئله است ،چون برتر از خود را نمی توانیم تحمل کنیم ،برای همین هم است که خیلی از عقب ماندگی ها بوجود می آید ، اگر این گونه نبود ، حسین ابن علی را مسلمانان نمی کشتند ،این جا اندکی تامل لازم است ، چون مسیح را مسیحیان به صلیب نکشیدند . اما حسین ابن علی را مسلمانان در کربلا کشتند ، اهل بیتش را به اسارت بردند ، غیر از این بود ،آیا می توان به آنانی که حسین ابن علی را در کربلا کشتند ،گفت مسلمان نبودند ، اگر مسلمان نبودند پس چه کسانی بودند ، مسلمان بودند ،ولی خدا شناس ، محمد شناس ، علی شناس نبودند . معاویه شناس بودند ، دنیا دوست ، بندگان زر وسیم بودند ، طالبان جاه ومقام ،به غیر از این هیچ نبودند . حال هم خیلی از مسلمانان همان گونه اند ، منتهی حسینی نیست ،

انسان ها سه دسته هستند ، این سه دسته برای زندگی خود برنامه ریزی هم کرده اند ، دسته اول کسانی هستند که زندگی درونی وبیرونیشان با هم هیچ تفاوتی ندارد ، آنچه در برخورد با مردم انجام میدهند در خفا هم انجام می دهند ،دسته دوم کسانی هستند که بیرونشان با درونشان تفاوت زیادی دارد اصلا قابل مقایسه نیست ، وقتی بیرونشان را مشاهده می کنی ،اگر بر حسب تصادف درونشان را هم مشاهده نمایی بر مسلمان بودن خودت شک خواهی نمود ،زیرا در درون چیزی دیگرند ودر بیرون چیزی دیگر حرفی وحدیث هستند که نگو ونشنو، اینان همان کسانی هستند که می دانند گناه است ،به گناه خود چهره اسلامی می دهند ، این شگردشان است ، درکوتاه مدت باور می شوند ، اما تاریخ که چهار سال یا بیست سال نیست دوران است ،همین دوران بودن ثابت می کند که کی حق بوده ، چه کسی ناحق، همواره حق پیروز میشود اما قدری دیر که این راهم خود حق جویان مسامه می کنند ، اگر مسامه نکنند نا حقان بر مسند نخواهند نشست،این را اطمئنان دارم ، دسته سوم طرف دار آزادی هستتند ، با اینکه طرف دار آزادی هستند ، مانند دسته اول درون وبیرونشان یکی است ، منتی طرف این هستند که انسان آزاد خلق شده است ،باید هم آزاد باشد ولی برای همین آزاد بودن خود چهار چوبی را تعریف نموده اند که هیچ از آن بیرون نمی روند ،یعنی مثل دسته اول هستند درون وبیرون یکی ،اما می خواهند آزاد باشند یعنی یک سری قید وبند نداشته باشند که این ها هم در مقابل آنانی که درون وبیرونشان یکی نیست ،این ها بهتر هستند ،

وقتی درون انسان با بیرونش تفاوت نداشت خیلی از کار ها را انجام نمی دهد ،یا بهتر بگویم وقتی توانایی خود را می داند بیشتر از توانایی خود حقی را نمی خواهد ، برای همین هم است که بیشتر آنانی که حق خواهند ، وقتی بر مسندی تکیه می زنند ،حقوق دیگران را اعاده می کنند ، اجازه نمی دهند حقوق دیگران حتی به اندازه ذره ایی هم باشد از بین برده شود ،اما آنانی که درون وبیرونشان یکی نیست تنها هدف خودشان هستند ، همراه همان کسانی که او را حمایت کرده اند برای همین هست که وقتی مدیری تغییر می کند تمام مدیران تعویض می شوند ،دنبال اثبات چیزی نیستم دنبال این هستم که چرا ما انسان ها با وجود این که می دانیم مرگ در راه است باز هم تلاش می کنیم که ثابت کنیم من هستیم ، این من بودن چه چیز با ارزشی دارد ، خدا می داند هیچ ،اگر ما به انسان های دیگر ارزش وبها بدهیم به خودمان ارزش وبها داده ایم ،این امری طبعی است ،وقتی ما انسان ها را دوست داشته باشیم خدا مارا دوست خواهد داشت مطمئن باشید که این گونه خواهد بود ،مدیری که می تواند نان کسی را ببرد ، اما به جای این کار نان طرف را دوبرابر می کند چه اتفاقی رخ می دهد ،وقتی می رود تازه متوجه می شوند که چه کسی را از دست داده اند .

آیا خداوند در خلقت امتیازی داده است،گفته در روز واقعه نسبت به هم امتیاز دارید تنها امتیاز (اکرمکم عندالله اتقوا کم )،اگر ریئس بودی رتبه بالاتری خواهی داشت ،هرگز این گونه نیست اگر این گونه باشد باید بر عدالت خدا شک نمود ، چرا خداوند به بنده های خود می گوید مرا ستایش کنید ،که این ستایش در ادیان ها مختلف متفاوت است، مثلا در اسلام یکی از راه های ستایش خداوند نماز خواندن است،چرا ؟ خداوند به مسلمانان دستور خواندن نماز داده ،چرا؟نماز را ستون دین قرار داده  ،چرا؟ از مسلمانان خواسته در روز ۱۷ رکعت نماز بخوانند در ۵ نوبت ، چرا؟ هزاران چرای دیگر وقتی درک کنیم، خواهیم فهمید چرا؟ ولی وقتی درک نداشته باشیم نخواهیم فهمید ،می توان نماز خواند،در مقابل حقوق دیگران را ضایع نمود آن وقت چی ،خداوند برحضرت محمد (ص) دستور داد ، گفت به پیروانت بگو مرا روزانه ۵ نوبت ستایش کنند ، نماز بجای آورند، اگر ممکن است، به جماعت ،برای چه این دستور را صادر کرد ، برای این که کسی که نماز می خواند درون و بیرونش یکی شود نه این که نماز را بهانه برای دیگران قرار دهد ، تا دیگران بگویند مومن است والله این گونه نیست ، اگر این گونه است وای بر من ، بر مسلمانی من ،این ها نیست حقیقت جای دیگر خفته ، اصلا رخت بربسته ،باور این که حقیقتی هم وجود دارد گاهی انسان را به شک می اندازد ،حقوق کودکی را می خواهیم پایمال کنیم اگر والدین حرکت نکنند به فسادش خواهیم کشید چرا؟ معلوم نیست ،برای این که آن کودک نمی خواهد از حق خود گذشت کند ، نمی خواهد قبول کند که درون وبیرون ما یکی است ،چون هر دو را دیده ،این خطا از ماست که در زندگی یک رنگ نیستیم ،

چقدر خوب میشد که همه کار ها بدست انسان های اندیشمند بود ، مومنان خدا ترس به معنی واقعی ،شاید کار ها بهتر می شد ،شاید خیلی از مشکلات موجود حل می شد ،شاید مدیران خدا جو پیدا می شدند ، تا در راس امور قرار گیرند همان طوری که رهبر معظم همواره تاکید می کنند، کشور را بدست مدیران خدا جو به سپارید  امید وارم که این گونه شود ...

موفق وجاری باشید



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » اسداله پورهاشمی ( پنج شنبه 84/12/4 :: ساعت 6:16 عصر )
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

ورق پاره ها
غدیر
باور
باور
باور
دوباره بر گردیم
رسید فصل بهار
نظری سوی خدا
ایستاده
[عناوین آرشیوشده]

>> بازدید امروز: 10
>> بازدید دیروز: 42
>> مجموع بازدیدها: 94457
» درباره من

ورق پاره هایم

» آرشیو مطالب
تابستان 1387
پاییز 1386
تابستان 1386
تابستان 1385
بهار 1385
زمستان 1384
پاییز 1384

» لوگوی وبلاگ


» لینک دوستان
نامه گشوده عشق
تا بینهایت
ساقی

» صفحات اختصاصی

» لوگوی لینک دوستان


» وضعیت من در یاهو
یــــاهـو
» طراح قالب